7. ناتوانی در اتصال مناسب نقاط موجود
نوآوری از معدود چیزهایی است که قابل اجرا و پذیرفتهشدن در تمام فعالیتها و قوانین شرکت شما است، درواقع امروزه کمپانیها با هر ابعادی از مرزها و حدود سنتی عبور کرده و درقالب سازمانهایی یکپارچه به رقابت بایکدیگر میپردازند.
در اقتصاد فیسبوک، همگامسازی شبکههایی از نوآوری نیازمند این بود که برخلاف مفهوم سلسلهمراتبی موجود در کمپانی خود عملکند. این در حالی است که این موضوع از دیرباز بهعنوان استراتژی شرکتهای کوچکتر و تازه تاسیس مورد پذیرش بوده است و بزرگترین و پیچیدهترین سازمانها اکنون آنرا پذیرفتهاند. کمپانی بوئینگ که پیشرو در زمینه هوافضا در جهان است، درحال تولید هواپیماهای جت و تجاری برای دهها کشور با صدها کمپانی و تولیدکننده است اما آنچه باعث مزیت رقابتی یک شرکت در سرمایهگذاریهای آینده میشود توانایی او در همگامسازی تمامی این بخشها برای ایجاد محصولاتی خاص و پیچیده است.
به نظر اقتصاددانان افرادیکه کمپانیها را تاسیس میکنند بهدنبال نشاندادن ارزش خود بهعنوان افرادی برتر هستند اما چالشی که آنها با آن مواجهند این است که توانایی ایجاد و اجرای نوآوری معمولا در اطراف آنان متمرکز شدهاست. اگر شما در مرکز فعالیتهای مبتکرانه هستید، احتمالا بهعنوان پایههای استحکام شرکت خود شناخته شدهاید اما مشکل اینجا است که این اتفاق شمارا در موقعیتی فراتر از حد ظرفیت و تواناییهای شما قرار میدهد و باعث میشود توانایی کلی شرکت شما برای جستوجو سریع و به دست آوردن ایدههای موفق کاهشیابد.
درحالی که بسیاری از کسبوکارها بهدنبال یک روش تجویزی پیشرفت خود هستند، آنها نمیدانند که چگونه نقاط موجود را بههم وصل کنند تا به طرح مورد نیاز خود دستیابند، در این شرایط عاقلانهتر این است که به توسعه آنچه Dorothy Leonard، پرفسور دانشگاه هاروارد، آنرا «هوش عمیق» مینامد، بپردازند یعنی شما توجه خود را معطوف به آموزش زیرمجموعه خود میکنید، آنها نیز این کار را در مورد زیرمجموعه خود انجام میدهند و این روند در سراسر سازمان ادامه مییابد و از این طریق به تصویرسازی مجدد کمپانی خود میپردازید و روندی ایجاد میکنید که ابتکار توام با پایداری را برای شما به ارمغان آورد. اگرچه این روش ضمانت نمیکند که کمپانی شما به اوج برسد، اما به رشد و رونق گرفتن آن کمک میکند.