. پیروی از ترجیحات مشتریان نامناسب
یک داستان رایج در کسبوکار این است که یک کمپانی یک تکنولوژی را ایجاد میکند و آن تکنولوژی به عنوان یک استاندارد در تمام بازار گسترش مییابد و چند سال این روال ادامهمییابد اما ناگهان یک نوآوری جدید ظاهر میشود و تکنولوژی قبلی به سرعت از رده خارج میشود.
بدترین بخش از ارتقای استراتژیهای ممکن این است که شما از این طریق در حال افزایش سهم خود از بازاری باشید که درحال از بین رفتن است. اسمیتکرونا، یکی از آخرین تولیدکنندگان ماشینتحریر بود که انواعی از بهترین ماشینهای خود را درست در زمانی که مدتی پسازآن این ماشینها از رده خارج شدند ارائهکرد. آی بی ام نیز در دهه گذشته مشابه این اشتباه را انجام داد و بسیاری از شرکتهای بزرگ نیز دچار این اشتباه شدهاند. این مشکل ناشی از این است که معمولا برای شرکتها آسانتر است که مطابق با خواسته مشتریان پایدار و محتاط خود عمل کنند تا مشتریانی که به امکانات موجود راضی نیستند و چشماندازی گسترده از آینده دارند.
فردریش نیچه تمدنهایی را مورد بحث قرار میدهد که در سالهای پایانی حضورشان روندی کاملا قابل پیشبینی و ساده را درپیش گرفتند، درحالی که تمدنی پرانرژی و ستیزهجو وارد سیرتکاملی آنها شد و در مدتی اندک جایگزین تمدن قبلی شد، نکته مورد تاکید او این بود که وقتی بیشتر افراد حاضر به وضعیت قدیمی موجود و حتی نامناسب رضایت میدهند، آینده ازآن فرد دیگر میشود. زمانیکه طول میکشد تا یک نوآوری جدید بازار را فراگیرد برابر با زمان فرار از ساختمانی در حال سوختن است. اگر شما متناسب با خواسته گروههای نامناسبی از مشتریان فعالیت کنید حتی اگر در تلاش مداوم برای افزایش مزیتهای خود باشید، سرانجام باید از این ساختمان خارج شوید؛ چراکه نمیتوانید با منابع، طرحنهایی و مقیاس تازهواردان رقابت کنید، از طرفی این گروه تازهوارد به تجهیز گروههای دیگر میپردازند تا دنبالهروی آنها باشند. پس از مشتریانی پیروی کنید که پیش از همه حرکت به سوی تغییر توقعات خود را آغاز میکنند.