تلویزیون داشته گل خداداد عزیزی رو به استرالیا نشون میداده، یکی تماشا میکرده. دو سه بار که صحنه آهسته گل رو نشون میدن، یکی شاکی میشه، میگه: حالا اونقدر نشون بده تا اون دروازه بان بگیردش!
+ نوشته شده در دوشنبه نوزدهم آذر 1386ساعت 16:3 توسط علیرضا |
< type=text/java>GetBC(15);>
نظر بدهید
یارو تو جبهه پشت ضد هوایی بوده میزنه یه هواپیما رو میندازه. خلبانه با چتر نجات میپره بیرون، یارو میگه: بچه ها در رین صاحابش اومد!
+ نوشته شده در دوشنبه نوزدهم آذر 1386ساعت 16:2 توسط علیرضا |
< type=text/java>GetBC(14);>
نظر بدهید
گدا: آقا تو رو خدا به من هزار تومن بدین برم ناهار بخورم.
یارو: پول نمیدم، ولی بیا بریم برات یه پرس غذا بگیرم.
گدا: نه نخواستم، امروز واسه هزار تومن تا حالا شیش بار ناهار خوردم